درباره وبلاگ


چه بی رحمانه تنها شدم ؛ در اوج جوانی و غرق در رویا بودم. چه بی رحمانه تمام رویاهایم نابود شد. چنان تنها شدم که خالی از هر آرزو و رویا شدم. دیگر زندگی هم چشمانش را به رویم باز نمیکند. چه ناباورانه دستهایم تنها شد که گویی غریبانه به دنیا آمده ام ؛ هر چند که غریبانه زندگی کردم و میدانم تنها و غریب راهی خاک خواهم شد. و آنجا تنها و غریب برای همیشه خواهم خوابید.
آخرین مطالب
پيوندها
  • ادکلن زنانه کنزو
  • چرنديات
  • کیت اگزوز
  • زنون قوی
  • چراغ لیزری دوچرخه

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عاشقانه ,گریه دار ,خنده دار,خلاصه همه چیز واسه عاشقان و آدرس mobiltak.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.  





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 31
بازدید دیروز : 14
بازدید هفته : 31
بازدید ماه : 89
بازدید کل : 59277
تعداد مطالب : 20
تعداد نظرات : 7
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


عاشقانه ,گریه دار ,خنده دار,خلاصه همه چیز واسه عاشقان




 

 

 

 

 

 


خوب می دانم که دیگر اشکهای من برای تو مثل یه غریبه شده است.

خوب می دانم که دیگر نگاهی به من آواره نمیکنی.

خوب می دانم که خبری از اون حرفهای عاشقانه نیست.

عاشقتم تا ابد یادته؟

خوب می دانم دیگر مرا نمیخواهی و فراموشم کردی.

بی تو میمیرم همش حرف بود.

خوب می دانم که من خانه خراب و مرده هیچ بدرد تو نمی خورم.

خوب می دانم که تو هم مثل بقیه آدم ها خالی از احساس شدی.

پر از غرور و بزرگ بینی شده ای.

و در دنیایی زندگی میکنی که اسمش دنیای منطق است.

ولی من خیلی خوب می دانم که چقدر از احساس تو سرشارم.

خوب می دانم که هنوزم دلم رو خوش کرده ام با حرفهای زیبایت.

خوب می دانم زندگیم رو تباه کردم واسه از دست دادنت.

خوب می دانم که هرچه زمان می گذرد دلتنگ تر و دیوانه تر از قبل می شوم.

خوب می دانم راهی که پیش گرفته ام خیلی طول نمی کشد تا رهایی.

خوب می دانم تنها کسی که می تواند مرا از این راه بی سرانجام رها کند کیست.

خوب  می دانم که چقدر عاشقتم حتی بهتر از سالها پیش.

خوب می دانم که تو در فکر زندگیت هستی و من در فکر دورانی که با تو بودم.

آری خوب می دانم که تو دیگر احساسی جز دنیای مادی نداری

و خوب می دانم که روزی پشیمان خواهی شد که خیلی دیر است.

ولی من پر از احساس و سرشار از عشق تو هستم.

خوب می دانم بعد از تو توی تمام نفسهایم تنها خواهم ماند.

خوب می دانم در تاریکی دنیام زندگی را بدرود خواهم گفت.

خوب می دانم هیچ وقت آغوشی واسه گریه هایم پیدا نمیکنم.

وقتی که تو نیستی چه فرقی داره زندگی یا خودکشی طولانی؟

وقتی چشمهایم کور شد از بس به در نگاه کرد در انتظار بازگشتت.

وقتی دستهایم یخ زد از بس در انتظار گرمای دستای تو بود.

وقتی تو نیستی هیچ چیز مهم نیست.

و من در رویاهایم فقط با تو هستم.

چه بخوای چه نخوای من هنوز با تو هستم.

حتی زمانی که مرا در اوج گریه هایم تنها گذاشتی و قلبم را شکستی.

آری چقدر تلخ است تنم بو گرفته و دستایم یخ زده و روحم مرده است.

فقط به خاطر گناهی به نام عاشق بودن.

ولی زیباست برای تو مردن.

و چه تلخ است بی تو مردن من.

گرچه من همیشه با تو بودم و تو با دیگری.........
 


دو شنبه 29 فروردين 1390برچسب:, :: 11:54 بعد از ظهر ::  نويسنده : دو برادر

صفحه قبل 1 صفحه بعد